یک شب زیبا
سلام وروجک خوشگل وبامزه خودم قربونت برم که هنوز که ساعت 12 شبه شما مشغول شیطنتی بهت میگم بگیر بخواب میگی من خوابم نمیبره هنوز چشمام سنگین نشده وای از دست توی شیطون بلا که مثل موش بیداری آخه بابایی هم خونه نیست با دوستاش رفتن استخر دیگه حسابی داری آتیش میسوزونی واز خوابهای طلاییت هم خبری نیست میخوام از دیشب واست بگم دیشب این موقع خونه مامان نسرین بودیم اولین جا با ماشین خودمون رفتیم خونه مامانی یه نیم ساعت نشستیم بعد هم رفتیم تو خیابونهای تهرون گشتی زدیم خوشبختانه شما نازدونه عاقل مامان با نشستن رو صندلی عقب کنار اومدی ومثل آقاها رفتی عقب نشستی فقط یه کم غرغر کردی وهمش میگفتی گرممه با این...
نویسنده :
مامان طاها
0:05